شمس حجاب گنبد دوار زینب است * حاج محمود کریمی

بازدید: 3020 بازدید

شمس حجاب گنبد دوار زینب است

بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است

محبوبه حبیه دادار زینب است

مسطوره سلاله اطهار زینب است

اذن دخول در حرم یار زینب است

منصوره نرفته سر دار زینب است

نون و قلم نبیست و مایسطرون حسین

طاق فلک علیست به عالم ستون حسین

خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین

هستی تمام ظاهر و ما فی البُطون حسین

با یک قیامت است هُمُ الغالبون حسین

در این قیام نقطه پرگار زینب است

ققنوس وهم از پی او در توهم است

فانوس وصف در صفت وصف او گم است

قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است

پا بوس او تمامی افلاک و انجم است

کابوس شام و دولت نامرد مردم است

بر فرق ظلم تیغ شرر بار زینب است

پیدا ترین ستاره دیبای خلقت است

زیبا ترین سروده لب های خلقت است

زهرا ترین زهره زهرای خلقت است

لیلا ترین لیلی لیلای خلقت است

شیوا ترین سوال معمای خلقت است

گنجینه جزیره اسرار زینب است

این کیست این که سجده کند عشق در برش

این کیست این که سینه درند در برابرش

این کیست این که از جلوات مطهرش

عالم نبود غیر غباری ز محضرش

فرموده است از برکاتش برادرش

آیینه دار حیدر کرار زینب است

تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت

تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت

در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت

بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت

زینب نبود حضرت زهرا ادامه داشت

خاتون خانه دار دو دلدار زینب است

سرچشمه های پر طپش کوهسار از اوست

دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست

تیغ کلام فاطمی اش آبدار از اوست

تفسیر آیه های غم و انتظار از اوست

آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست

از کربلا بپرس علمدار زینب است

آن شانه صبور صبوری ز ما ربود

آن قامت غیور قیامت به پا نمود

آن شیرزن حماسه عباس را سرود

با دست خویش بیرق کرب و بلا گشود

بر بال های زخمی اش ای وای جا نبود

غم را بگو بیا که خریدار زینب است

ذرات و کائنات همه مرده یا خموش

در احتجاج بود زنی یک علم به دوش

قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش

آتشفشان قهر خداوند در خروش

هوهوی ذوالفقار علی میرسد به گوش

در هیبتی ز حیدر کرار زینب است

خورشید روی قله نی آشکار شد

کوچک ترین ستاره سر شیرخوار شد

ناموس حق به ناقه عریان سوار شد

هشتاد و چهار خسته به هم هم قطار شد

زیبا ترین ستاره دنباله دار شد

در این مسیر نور جلو دار زینب است

چشم ستاره در به در جستجوی ماه

بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه

مبهوت می نمود به سرنیزه ای نگاه

آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه

که‌ی جان پناه زینب و اطفال بی پناه

راحت بخواب چون که پرستار زینب است

از نای من به ناله چو افتاد نای نی

عالم شنید از پس آن های های نی

تو بر فراز نیزه و من در قفای نی

آن قدر سنگ خورده ام از لابه لای نی

تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی

هجران توست آتش و نیزار زینب است

قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو

رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو

در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو

ای منتهای آرزویم گفتگوی تو

ای نازنین بناز خریدار زینب است

پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست

حتی به حال و روز دلش کاروان گریست

از خنده های حرمله و ساربان گریست

بر گیسوان شعله ور کودکان گریست

از ضربه های دم به دم خیزران گریست

بر خیل اشک قافله سالار زینب است

زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود

شیرازه ای برای کتاب خدا نبود

زینب اگر نبود علم حق به پا نبود

این خیمه ها و پرچم و رخت عزا نبود

یک یاحسین بر لب ما و شما نبود

در کار عشق گرمی بازار زینب است

با این که قد خمیده ام و داغ دیده ام

فتح الفتوح کرده ام هر جا رسیده ام

گر نیش کعب نی به وجودم خریده ام

گر طعم تازیانه چو مادر چشیده ام

چون کوه ایستاده ام ای سر بریده ام

در اوج اقتدار جهاندار زینب است

زینب کجا و خنده اشرار یاحسین

زینب کجا و کوچه و بازار یاحسین

زینب کجا و مجلس اغیار یاحسین

زینب کجا و این همه آزار یاحسین

زینب کجا و تشت و سر یار یاحسین

در پنجه های بغض گرفتار زینب است

 

شمس حجاب گنبد دوار زینب است

.
.

شب چهارم محرم ۱۳۹۹ حاج محمود کریمی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر