شیر بی باک علی رفت به میدان * سید مهدی میرداماد

بازدید: 8305 بازدید

شیر بی باک علی رفت به میدان

و چو طوفان همه شیران و یلان را

چو پر کاه به یک آه و ناگاه

به هم ریخت و شد

ساقی دلخواه حسینی که همه دلخوشی

ماه بنی هاشمیان حضرت سلطان

یل میدان بلا بود چه ماهی

شه پیکار و جهان دار و سپهدار و

یل حیدر کرار و علم گیر و علمدار و

زده گردن بسیار و به یک حمله خون بارو

ابالفضل همان مرد دلاور

پسر حضرت حیدر که ز جا کنده در قلعه خیبر

و نگو ماه که از ماه فراتر و نگو چشم بگو تیزی خنجر

و نگو دست بگو زور دو لشکر که شده ذکر لب

قاسم و عون و علی اکبر همه عشق برادر

پسر شیر عرب دشمن شب عاشق خورشید نسب

وقت غضب قبضه شمشیر به کف

وقت سخن داشت به لب نقل و رطب

حضرت زینب همه جا بود

دعاگوی ابالفضل علمدار

همانی که زده یکسره از میسره تا میمنه

او یک تنه به به

به چنین هیمنه ای آینه بنگر به تن او

دم شب شکن او به برق بدن او

به لحن سخن او و به خونی که شده

رود فرات دهن او و شده جوشن

صد پاره او هم کفن او

و قسم می خورم اصلا به همان نور جبینش

و به آن برق نگینش و به شق القمر و قطع یمینش

و به باور و یقینش که شده قوت دینش

و به آن خنده ناز نمکینش

و قسم میخورم اصلا

به همان زخم به ابروش

به بازوش به آن عطر خوش

جوشن و گیسوش که مدهوش شده

عالمی از بوش به ابرو و به بازو و

به گیسو و بر و روی ابالفضل علمدار قسم

ماه محرم و غمش دلخوشی ماست

و این لطف خود حضرت سقاست

که در سینه ما شور گل فاطمه بر پاست

چه زیباست و زهراست که در مجلس ما آمده

از بس که غم حضرت عباس در اینجاست

شاعر: محسن کاویانی

***

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد

سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر