صدای مادرم همواره در ذهن است * حاج مهدی رسولی

بازدید: 785 بازدید

صدای مادرم همواره در ذهن است

صدای مادری دلواپس فرزند ای فرزند

اگر داری برادر خواهرت را می بری در کوچه و بازار

محکم دست او را در میان دست بگذاری

مبادا آشنایی را ببیند بی هوا از تو جدا گردد

به سمت حادثه

آری همیشه فکر میکردم چرا از ذهن من

این توصیه از او فراموشم نشد

تا که شبی در مقتل ابن مُقَرَم

دست طفلی را میان دست های مهربان عمه اش دیدم

به روی تل کنار کودک و عمه زدم زانو

چه دیدم قتلگاهی را

سپاهی را و شاهی را

حسین بن علی در گودی گودال افتاده

دورش نیزه و شمشیر افتاده

یکی تیری به روی تیر میزد

دیگری شمشیر جای ضربه شمشیر و

یک نامرد با نیزه به پهلو دیگری

با سنگ بر روی و

توان عمه زینب عمه سادات

کوه صبر از دیدن این صحنه از کف رفت و

از کف رفت عبدالله

رها شد از کف عمه به سمت حادثه

سمت عموی خود عمو تنها نه او را

این عمو مثل پدر بوده یتیم مجتبی خود را

در آغوش حسین افکند و هی فریاد میزد

بر سر دشمن نزن دیگر عموی مهربانم را

و جانم‌ را ببین که عمه ام بالای تل جان داد

بمیرم طفل معصوم حسن میدید

مردی آمده بالا سر ارباب ما

شمشیر را آورده بالا تا بکوبد ضربه ای بر پیکرش

فریاد زد عبدالله ای ابن خبیثه

از چه داری میکُشی آخر عمویم را

بمیرم دستهای کوچک خود را سپر چون کرد

شمشیر آمد و از تن جدا شد دست عبدالله

و ناله از غریب مجتبی برخواست

یا عَماه و اُماه و یا اُماه یعنی فاطمه

مادر ببین دست مرا هم مثل دست تو

امان از روضه های دست دستی بسته

کینه و دست همسری مجروح

دست تازیانه دردمند بازو

و سینه و دست دیگری در علقمه

شرمنده قولی که داده بر سکینه

امان از روضه های دست همواره صدای مادرم

در ذهن خواهد ماند ای فرزند

مبادا طفل از دستت رها گردد

به سمت حادثه از تو جدا گردد

رقیه ای رقیه ای رقیه

شاعر: امیر عظیمی

 

صدای مادرم همواره در ذهن است

.
.

شب پنجم محرم ۱۳۹۹ حاج مهدی رسولی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر