ظهر عاشورا شد در سراشیبی گودال * حاج محمود کریمی

بازدید: 3059 بازدید

ظهر عاشورا شد در سراشیبی گودال تک و تنها شد

نیزه ای بالا رفت و چه دشوار میان دو سه نیزه جا شد

شمر از راه رسید اسمان تیره شده قائله ای بر پا شد

سینه اش سنگین شد چشم ارباب به یک خنجر تشنه وا شد

جسم را بر گرداند اولین ضربه که زد قامت زینب تا شد

بدنش میلرزید سر جدا بود که از سینه اقا پا شد

سر که شد قسمت شمر غارت خیمه او سهم حرامی ها شد

بوی مادر امد همه دشت پر از ناله وا اما شد

کفنت را بردند گرگ ها یوسف من پیروهنت را بردند

نیزه داران سپاه با سر نیزه تمام بدنت را بردند

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر