عشق را در بر کشید از جگر آهی * حاج محمود کریمی

بازدید: 696 بازدید

عشق را در بر کشید از جگر اهی برای غربت دلبر کشید

از کف پای عمو سرمه ای برداشت و بر روی چشم تر کشید

گفت اهلا من عسل شربت عشق حسین اب علی را سر کشید

روضه ام اغاز شد بر زمین هی پا کشید و قد کشید و پر کشید

مرکبی با نعل خود قد او را چون عمو عباس اب اور کشید

داغ فرزند حسن دست مقتل را گرفت و تا به پشت در کشید

قصه را از سر گرفت پهلوی قاسم شکست و روضه مادر گرفت

قلب پیغمبر شکست عاقبت از ساقه خود غنچه ای پرپر شکست

بار شیشه داشت و سنگی امد حیف بار شیشه اش اخر شکست

چادرش اتش گرفت مادر افتاد و در افتاد و دل حیدر شکست

روضه کم کم باز شد مرد نا مردی رسید و با لگد زد در شکست

ضربه را با ضرب زد شک ندارم استخوان پهلوی مادر شکست

خورد پیشانی به در انقدر محکم که با ان ضربه شاید سر شکست

در میان شعله ها یا حسینی گفت مادر رفت روضه کربلا

هم بدن سالم نماند هم دل ارباب بی غسل و کفن سالم نماند

با حساب تیر ها پیکرش مانند تابوت حسن سالم نماند

با حساب نیزه ها اه حتی تار و پود پیروهن سالم نماند

با حساب تیغ ها چون به تن جوشن نبود اعضای تن سالم نماند

با حساب سنگ ها چیزی از ابرو و دندان و دهن سالم نماند

با حساب نعل ها هیچ یک از استخوان های بدن سالم نماند

پیکری باقی نماند خود روی سر نبوده پس سری باقی نماند

 

 

.
.

متن شعر مداحی عشق را در بر کشید از جگر اهی برای غربت دلبر کشید

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر