قد کشیده اگر شاخه شمشادم * حاج محمود کریمی

بازدید: 1860 بازدید

قد کشیده اگر شاخه شمشادم

بر سر نی شده حجله دامادم

مثل ماهم ماندم مثل خورشید بهار

مثل یک لاله سرخ در صف عاشورا

می رود از حرم چهرهاش پوشیده

سیزده بار زمین مقدمش بوسیده

گرد او گردیده این چنین نیمه بدر

چشم صحرا حتی نه به رویا دیده

می رود هرقدم دود اسپند بلند

دل نجمه در بند شانه اش باز کشید

زره را محکم کرد

چشم زینب پشتش جان عمه صبری

تا که واشد روبند باز آن را تو ببند

آب و جارو زده است را او را دریا

می رود هر قدم تا نیفتد زه قلم

می رود هر نفسی مجتبایی ترین

خاطرات همه را می کند زنده چرا این همه گریه چرا

فلق لبخندش می برد هوش ز سر

ماه را در پس ابر

چشم را زیر زمین یاس را خانه نشین

می کند گوشه نشین مهر بازوبندش

یادگاری پدر

نقش نام دلبر مددی یا حیدر

رفت از زیر علم شانه هایش را فشرد

دست های عباس

ماه ال هاشم

بوسه زد بر مهتاب

پای رعنایش حیف به رکابش نرسید

پسر میر کرم میرود دنبالش

لحظه ای هم نزند پلک چشمان عمو

لحظه لحظه هر دم دل او پیش عمو

دل او با قاسم

با خرامان رفتن شعله زد جان عمو

نوجوانمی اما یلی از هاشمیان

تشنه ای بی بابا میرود تا میدان

گل دامان عمو هم عنان طوفان

هم رکاب باد است

پرورش یافته دست عباس علیست

تیغ بران عمو به لبش نام عمو

نظرش چشم عمو به سرش دست عمو

رد شد از زیر علم زیر قران عمو

میرود تا میدان تا قیامت شاید با خبر نیست ولی

از دل اهل حرم

یاد اکبر به دلش زده اتش دیگر

میرود چون اکبر به دل صد لشکر

تا که معنا بشود اهلا من عسلش

تا که افشا بشود عین و شین و قافش

تا به خونش بزند بر سر خاک رقم

حا و سین یا و نون حیف چرخ گردون

حیف گیسوی جنون کار را یکسره کرد

ناله ای از دل کرد  ناله ای از سر درد

به کجایی تو عمو  به کجایی بابا

که شدم نقش زمین که شدم خورد ترین

باغبان با همه درد بین صد ها نامرد

خاک را بو می کرد

پی قاسم میگشت دید ان لاله ترین می کشد پا به زمین

جانش اما بر لب دید بر روی تنش

نقش صد ها مرکب نیست با او نفسی

یک گل و این همه سنگ

پنجه گلچینی کاکلش را زده چنگ

سینه اش اینه ای  حیف لبریز ترک

زیر لب اهسته ای عمو اب کمک

رفت بالای سرش تا به هم چشم رسید

گل لبخند شکفت به لبانش کم سو

گفت خوش امده ای

باغبان پیرم تشنه تر تنهایم

پیش پای تو رسید مادرت بابایم

دست در دست پدر مادرت امده است

او جوان است ولی قامتش خم شده است

***

بر مشامم میرسد بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند ارزوی کربلا

بر طرف تند باند هر که تو را دید گفت

برگ گل سرخ را باد کجا می برد

افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس

ای بی کسان را داد رس عمو به فریادم برس

غلطان به خون گشتم عمو ترسی ندارم از عدو

ای بی کسان را داد رس عمو به فریادم برس

 

قد یده اگر شاخه شمشادم

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.