مردک پست که عمری نمک حیدر خورد * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 5223 بازدید

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد

نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد

ایستادم به نوک پنجه پا اما حیف

دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

هر چه کردم سپر درد و بلایش گردم

نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد

آه زینب تو ندیدی به خدا من دیدم

مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد

سیلی محکم او چشم مرا تار نمود

مادر از من دو سه تا سیلی محکمتر خورد

لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد

مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد

حسن از غصه سرش را به زمین زد غش کرد

باز زینب غم یک مرثیه دیگر خورد

قصه کوچه عجیب است مهاجر اما

وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد

 

 

 

کربلایی حسین طاهری / شب بیست و هشتم ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

 

مطالعه بیشتر