من خیلی چشم به رات بودم * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 905 بازدید

من خیلی چشم به رات بودم دیر اومدی بابا

چرا حالا که من شدم پیر اومدی بابا

من دیگه اون سه ساله که دیدی بودی نیستم

ببخش اگه نمیشه دیگه رو پام بایستم

سه ساله که بابا جون اخه اسیر نمیشه

سه ساله که بابا جون یه روزه پیر نمیشه

بدون کع راه نمیرم تو این یکی دو روزه

خیلی پاهام بابایی از ابله می سوزه

****

شونه ندارم برای موی پریشونت الهی قربونت

بذار با دستام پاک کنم لب پر از خونت

عمه نذاشت و گرنه خواستم فدا پدر شم

دلم می خواست توی تشت برا سرت سپر شم

بزم شراب بابا جون خیالشم عذابه

استین پاره حالا برای من حجابه

بذار بگم که دشمنت خدایی بی دینی

اخه چشام نمیبینی

بذار بگم که دشتشون چقدره سنگینه

اخه چشام نمیبینه

یه بار دو بار هزار بار دیدم با این چش تار

با دیدن من افتاد از نی سر علمدار

میون کوچه ها بود یکی کشید موهام و

یکی به زور تو بازار دزدید النگو هام و

 

.
.

متن شعر مداحی من خیلی چشم به رات بودم دیر اومدی بابا

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر