نمیتونم که تحمل بکنم * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 823 بازدید

نمیتونم که تحمل بکنم

عزیزم یه لحظه دوری تو رو

حالا که داری میری برو ولی

جلو چشم من یه ذره راه برو

میدونم که میکشن پیغمبرم رو

میبی حال و روز این حرم رو

نمیخوان که ببینن روی خاکا

بدن چاک و چاک اکبرم رو

وداع اخرت با من دل زینب رو سوزونده

میری و پشت راه تو نگاه خواهرت مونده

ولدی اه و واویلا

************

بغلت میکنم هر جوری شده

اگه هلهله بهم امون بده

باید عمه زینبت کمک کنه

راه خیمه رو بهم نشون بده

نمیشه پیکرت رو جا به جا کرد

تا پهلوی تو خون تازه داره

چقدر نیزه شکسته ریخته دوریت

اخه کینم دیگه اندازه داره

تنت پاشیده شد از هم تو چنگ گرگا افتادی

عصای پیری بابا چشات باز بود و جون دادی

ولدی اه و واویلا

************

چشات و واکن و …. بابا

خودش و رسونده بالا سر تو

اخه از کجا باید جمع بکنم

پسرم بقیه پیکرت و

تن تو رو زمینه نیمه جونه

کی تو رو تا به خیمه میرسونه

تو میخوای که بابا عزیزم

ولی تو حنجر تو لخته خونه

میشه که از زمین پاشی  بگیری دست بابا رو

میبینم زخم پهلو رو  میبینم داغ زهرا رو

ولدی اه و واویلا

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.