نه عجب اینکه به یوسف بدهد وام ز حسنش * حاج محمود کریمی

بازدید: 807 بازدید

نه عجب اینکه به یوسف بدهد وام ز حسنش

یا دهد از نفسش روح به ریحانه مریم

مگر اوصاف ورا شرح دهد یوسف زهرا

ورنه آرند به وصفش ملک و جن و بشر کم

می‌ سزد تا که شود گوش همه عالم هستی

تا ز وصفش زند آقای رسولان خدا دم

یوسف فاطمه در منطق و در خصلت و خُلقت

اشبه‌ الناس ورا خواند به پیغمبر خاتم

صلواتی که خداوند فرستد به محمد

به جمال و به کمال و به جلالش همه با هم

ابرویش خیل ملک را شده محراب عبادت

صورتش قبله جان و دل ذریه آدم

اگر از جام تولاش یکی جرعه بنوشد

پسر هاجر تا حشر کند ناز به زمزم

دشمنش گفت که او راست همان شأن امامت

تا به وصفش چه بگویند دگر مردم عالم

ما کم از ذره و او بیشتر از مهر درخشان

ما یکی قطره ولی وسعت او بیشتر از یم

یوسف یوسف زهراست که از حضرت یوسف

به جمال و به کمال و به جلال است مقدم

هدفش یاری بابا شرفش حیدر و زهرا

سخنش آیت عظما قدمش ثابت و محکم

گویی از دامن گهواره و آغوش ولایت

در ره دوست به بذل سر و جان بود مصمم

باید او را به رسول مدنی کرد شبیهش

او که سر تا به قدم آمده پیغمبر خاتم

هر طرف چشم بر آن مرقد شش‌گوشه گشودم

تن صد پاره او در نظرم گشت مجسم

من و توصیف جوانی که ولی خوانده امامش

چه به یادم چه نویسم چه بخوانم چه بگویم

پسر خون خدا خون خدا خون محمد

که بود زنده ز خویش مه پر شور محرم

نام نامیش علی بود که شد در پی قتلش

در صف کرب ‌و ‌بلا این همه جلاد فراهم

سنگ‌ ها بر سر او بود به از لاله و ریحان

زخم بر زخم تنش بود به از دارو و مرهم

بس‌که چشمش به ره تیر بلا بود به هر سو

بس ‌که فرقش سپر تیر بلا گشت به هر دم

او که سر تا به قدم رشک جنان بود جمالش

غرق خون شد بدنش از ستم اهل جهنم

آسمان دور مزارش ز بصر اشک بیفشان

که شود غرقه به خون جگرت دفتر میثم

شاعر: استاد سازگار

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر