پاک کردم دوباره عکسش را * حاج محمود کریمی

بازدید: 623 بازدید

پاک کردم دوباره عکسش را

عکس او حرف میزند با من

پدرم مهربان و زیبا بود

رفت و ماندم همیشه تنها من

جای بابا میان ما خالیست

چه کسی از دلم خبر دارد

مادرم در تولدم میگفت

بچه ها دخترم پدر دارد

نام من را گذاشت راضیه

بس که بر فاطمه ارادت داشت

دم فقط میزد از علی هر دم

در دلش حسرت شهادت داشت

روزی از روزها برای پدر

خبر آمد دمشق در خطر است

اشک بابا چکید و با من گفت

پاشو بابا که عشق در خطر است

گفت در مسلک حسینی ها

مستی از این پیاله را عشق است

دخترم زیر سایه مولاست

حرم آن سه ساله را عشق است

نام بابای من درخشیده

در سپاه مدافعان حرم

رفته پیش خدا ولی هرگز

سایه اش کم نشد ز روی سرم

جگرم پاره پاره شد با او

جگر من مدافع حرم است

خوش به حالم اگر یتیم شدم

پدر من مدافع حرم است

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر