پدر جان آمدی بی پیکری که * حاج محمود کریمی

بازدید: 1169 بازدید

پدر جان آمدی بی پیکری که

از آن قامتی که تو تنها یک سری که

ندارد حال من تعریفی اما

بمیرم من تو از من بد تری که

چرا یک جای سالم در سرت نیست

تو بابا جانشین حیدری که

نگفتی با خودت با این سر و وضع

دلیل مردن این دختری که

چرا انقدر هستی نا مرتب

کجا رفتی پر از خاکستری که

مسلمانان تو را آزار دادند

پدر تو وارث پیغمبری که

به دست ساربان انگشتری بود

گمانم بود ان انگشتری که

همه طول سفر دست خودت بود

ولی بودند مثل معجری که

همه طول سفر روی سرم بود

و می پوشاند آن موی سری که

میان شعله های خیمه ها سوخت

ندارم جز حصیری معجری که

شب و روز عمه میگوید رقیه

کبودی و شبیه مادری که

پدر موی سر من سوخت اما

امان از آتش و میخ دری که

میان شعله هایش مادرم سوخت

همان جا بود که بال و پرم سوخت

دودمه

بابا وقار من پیکارم حجاب من شمشیرم

تقاصت را میگیرم

بابا اگر چه دستم بسته اگر چه در زنجیرم

تقاصت را میگیرم

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر