چهره از خون خدا کردی خضاب * حاج محمود کریمی

بازدید: 1078 بازدید

چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح

چون شرار افتاده ای در پیچ و تاب ای ذوالجناح

سیحه هایت از زلیمه شیحه هایت یا حسین

هر نفس داری هزاران التهاب ای ذوالجناح

ای بُراق تیر باران گشته در معراج خون

از چه بر تن زخم داری بی حساب ای ذوالجناح

فاش برگو ماه زینب را کجا انداختی

در یم خون یا میان آفتاب ای ذوالجناح

گوش کن در قلزم خون از گلوی خشک او

دم به دم آید صدای آب آب ای ذوالجناح

چهره از خاک و غبار کربلا پوشیده ای

یا ز خون صاحبت بستی نقاب ای ذوالجناح

قلب ما را سوختی این گونه سقایی مکن

کم بریز از چشم گریانت گلاب ای ذوالجناح

باز شو سوی منای خون خلیلم را بگو

خیمه ها زمزم شد از اشک رباب ای ذوالجناح

من ز سوز سینه خود با تو میگویم سخن

تو به اشک دیده میگویی جواب ای ذوالجناح

با وجود آنکه ریزد از دو چشمت سیل اشک

زانویت را خون گرفته تا رکاب ای ذوالجناح

***

دوید شمر سوی قتلگاه بعد چه شد

کشید فاطمه از سینه آه بعد شد

نهاد زانوی خود را به روی قلب حسین

شکست مخزن سر اله بعد چه شد

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر