کفشهایم را پر از شن کرده بودم آمدم * حاج محمود کریمی

بازدید: 1279 بازدید

کفشهایم را پر از شن کرده بودم آمدم

خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم

پیش روی مرکبم پای پیاده آمدم

غرق ذکر مادر این خانواده آمدم

بی ادب بودم ولی بی ادعایم کرده ای

من امیر لشکری بودم گدایم کرده ای

من گرفتم راه تو یا تو گرفتی راه من

راهزن من بودم اما تو گرفتی راه من

سنگها آورده ام تا بشکنی آیینه ام

حق من این بود دست رد زنی بر سینه ام

من گنه کارم به روی من بیاور لااقل

بد گرفتارم به روی من بیاور لااقل

تا که دیدی شعله دارد خرمنم گفتی بیا

دست خود را بسته ام برگردنم گفتی بیا

راه تو بستم به روی خود نیاوردی چرا

بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا

دست من وا کردی و گفتی پرت بالا بگیر

سر به زیرم دیدی و گفتی سرت بالا بگیر

مژده دادی مادر عالم مرا بخشیده است

باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است

لطف زهرا بود اگر مرهون آن چادر شدم

صبح حُرِ ابنِ یَزید و حال تنها حُر شدم

 

.
شب چهارم محرم ۱۴۰۰ حاج محمود کریمی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
اشعار جهت استفاده مادحین منتشر میشود
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر