کودکان در حرم افروخته اند * محمدحسین پویانفر

بازدید: 1133 بازدید

کودکان در حرم افروخته اند

چشم امید و به من دوخته اند

بسکه گفتند عمو تشنه لبیم

به خدا قلب مرا سوخته اند

تو طبیب دل بیمار منی

سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد

تن من شعله ور از اتش عشق

تو شفای تن تب دار منی

ابوفاضل مدد

****

ای به خون خفته کنون در بر من

داده پیغام به تو دختر من

گر نشد آب میسر گردد

گو عمو خود به حرم برگردد

تو طبیب دل بیمار منی

سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد

تن من شعله ور از اتش عشق

تو شفای تن تب دار منی

ابوفاضل مدد

****

حال و من چون به حرم برگردم

با همان طفل برابر گردم

گر بپرسد چه بگویم به جواب

چون ببیند نه عمو نه هست نه آب

تو طبیب دل بیمار منی

سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد

تن من شعله ور از اتش عشق

تو شفای تن تب دار منی

ابوفاضل مدد

****

گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است

من به فکر حرمم آبرویم در خطر است

نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی

ابوفاضل مدد

بود و امیدم مرا یاری کنی

سال و ها بهرم علمداری کنی

ای دریغا شد امیدم نا امید

بی بردر گشتم و پشتم خمید

تو طبیب دل بیمار منی

سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد

ابوفاضل مدد

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر