کیستم من بنده ای از فرط عصیان شرمگینم * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 719 بازدید

کیستم من بنده ای از فرط عصیان شرمگینم

روز و شب باران خجلت بارد از ابر جبینم

خیزد از پرونده جرم و گناهم دود و آتش

خلق پندارند همچون لاله خُلد بَرینم

زاغ بودم لیک در بین هزاران بوده جایم

خار بودم سال ها در باغ با گل هم نشینم

دانه ای از خود ندارم تا در این مزرع فشانم

هر چه هست از خرمن فضل و معانی خوشه چینم

راه سخت و بار سنگین پای خسته دست خالی

مرگ بر گرد سر است و قبر دائم در کمینم

زینتی با خود ندارم اشک سرخ از دیده بارم

تا مگر رنگین ز خون دیده گردد آستینم

نه نهالم تا دَهم گل نه گلم تا عطر بخشم

با که گویم وای بر حالم که نه آنم نه اینم

خوی دیوم باشد و دستم به دامان فرشته

روی زشتم باشد و مشتاق وصل حور عینم

روز اول داشتم بخت سلیمان حیف کآخر

گشت غارت ناگهان با دست اهریمن نگینم

راه روشن لیک غافل میروم با چشم بسته

وای اگر یک باره خود را در دل دوزخ ببینم

پاسخ مثبت به شیطان داده و تسلیم نفسم

من که آوای خدا افکنده از هر سو طنینم

بار معبودا تو دانی با تمام کج روی ها

راست گویم خادم کوی امام راستینم

گر به دوزخ پا گذارم آتشم گردد گلستان

چون به دل باشد تولای امیرالمومنینم

نی عجب گر اهل محشر را معین و یار گردم

گر بود مولا امیرالمومنین یار و معینم

شیر حق نفس محمد قائل قول سَلونی

آن که حب اوست راهم آن که مهر اوست دینم

می رسد از منبر کوفه ندای او به گوشم

کی تمام خلق عالم من امام العالمینم

گمرهان را رهنمایم مومنین را پیشوایم

مسلمین را مقتدایم مصطفی را جانشینم

من علی ام عالی ام دانای اسرار نهانم

انجم آرای سمایم کار پرداز زمینم

قائم استم دائم استم عالم استم حاکم استم

فاضل استم واصل استم مرشد روح الامینم

من به قرآن با بسم الله رحمان الرحیم

مومنون و کوثر و طاها و قدر و یا و سینم

انبیا را جان جانم نفس ختم الانبیایم

اولیا را حکم رانم عبد خیر الحاکمینم

آل عمران مائده اعراف توبه هود نوحم

مومن و شورا و فتح و صافات و حشر و تینم

در مقام بندگی آید ز من کار خدایی

دستگیر کل خلق از اولین و آخرینم

گفته قرآن چنگ باید زد به حبل الله جمیعا

اهل عالم دست پیش آرید من حبل المتینم

من معزالمومنینم من مذل المشرکینم

من بصیرا بالعبادم من هدی للمتقینم

روز محشر چاره پرداز اصحاب الشمالم

پیشوا و رهبر و مولای اصحاب الیمینم

انما در شأن من نازل شده ای اهل عالم

در رکوع خویشتن دادم به سائل چون نگینم

روح و مصداق الم نشرح لک صدرک منم من

زآن که آرامش به قلب پاک ختم المرسلینم

تا قیامت گر شود تفسیر از نهج البلاغه

نیست خطی از خطوط صفحه علم الیقینم

پرچمم نصر من الله است و خود فتح قریب

در نبرد ناکثین و قاسطین و مارقینم

آستانم آسمان است و زمین گرد نعالش

خود هم فرمان و دست حق بود در آستینم

دردمندان را دوایم بی نوایان را نوایم

بی پناهان را پناهم بی معینان را معینم

خاک و باد و آب و آتش در پی فرمان گذاری

در شمال و در جنوب و در یسار و در یمینم

صبح خلقت بندگی آموختم خیل ملک را

باطن این نغمه ایاک نعبد نستعینم

رایت فتح الفتوحم آیت نصر خدایم

پیشتاز زاهدانم پیشوای عارفینم

باب شهر علم سرمد کفو زهرا جان احمد

شیر و شمشیر محمد مظهر جان آفرینم

من همان شاهم که هنگام سحر با روی بسته

با فقیران هم کلامم با یتیمان همنشینم

من همان شاهم که می خندم به روی دردمندان

گر چه خود از غصه لبریز است قلب نازنینم

روز یار خلق و شب هم بازی طفل یتیمم

همنشینی با فقیری را به شاهی برگزینم

من همان شاهم که بار پیرزن گیرم به دوش

چون تنور او بود در دل شرار آتشینم

گر ببینم اشک غم میریزد از چشم یتیمی

میرود تا عرش اعلا آه از قلب حزینم

گر چه هستی رو سیه میثم به اجر این قصیده

دستگیر و شافع و یارت به روز واپسینم

شاعر: استاد سازگار

 

.
شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۰ سید مجید بنی فاطمه

مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر