اینقده آبرو دارم چیزی ازت بخوام یا نه چیکاره ام بهم بگو به کارِ تو میام یا نه من که همیشه با…
مظلوم عریان مات الحسین عطشان هیچکی یار نبود روزشو وا کردن اما افطار نبود سفرش جا نداشت تیر و نیزه بود و…
بی حیا نعره زد سرش با من نفس گرم آخرش با من سرو از پیکرش جدا کردن جلو چشمای خواهرش با من…
مخاطب خاصم حسین من رو تو حساسم حسین هرکیُ نشناسم دیگه تو رو که میشناسم حسین بی کس و آواره منم نوکر…
میترسم از موندنِ تو غفلت میترسم نمونده واسم فرص میترسم از لحظه های غربت اصلاً معلوم نیست اجل بهم امون بده شاید…
دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم هرچی تو دادی هرچی داشتم هرچی بود باختم رفتم پی کارم حواسم پرت دنیا شد…