دلم یه احساس تازه ای داره حالا دیگه دم دمای افطاره غروبای ماه رمضون هر بار دعا سر رو شونه ی تو…
زندگی قبل از زندگیم حسینه از قدیما قلبمو زدم به نامش جز خدا که راز هر دلو میدونه هیچکسی نمیدونه چقدر میخوامش…
برات اشکای چشام سر نمیاد دیگه حال خوش به نوکر نمیاد دست خالی اومدم در بزنم کاری جز روضه ازم بر نمیاد…
مثل این ضیافتی ندیدم به عالمین میهمانی خدا میزبانی حسین سر ساله ماه رمضونه خدا با دست حسین روزی رسونه گریه های…
در خونت اومدم این منو این گناهم هُرم اشکامو گرفت عاقبت اشتباهم دستمو رد بکنی دق میکنم به قرآن با همه آلودگیم…
دره خونت یه گدای سر راهی اومده با دو دست خالی و با رو سیاهی اومده اون گدا که حالا از همه…