دنبال بهونه بود از اول این سفر * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 665 بازدید

دنبال بهونه بود از اول این سفر

شب بود رسید به من میزد تا دم سحر

هی میگم نزن تو گوشم اما کو گوش شنوا

هی مگم نکس منو رو خاکا کو گوش شنوا

هی میگه منو معطل کردی بعد بد تر میزنه

هی میگم خواب بودم من به خدا کو گوش شنوا

درد و دلامو من همون شب گفتم برا مادرت

نفس که میکشم تنم میلرزه فدای سرت

****

شاید همین الآن بابا نفسم بره

پاهام پره از ورم موهام پره از گره

هی میخواستم که بلند شم از جام آه بابا مگه شد

هی میخواستم که نلرزه دستام آه بابا مگه شد

تو که خون گرفته روی چشمتو ولی چشماتو ببند

هی میخواستم که نسوزه موهام آه بابا مگه شد

کجا میری از بغل من امشب از اینجا بهتر

حالا چیکار کنم با این موهای پر از خاکستر

****

دیر اومدی پیش من بی حوصله ام زیاد

راستی موهای سفید بابایی بهم میاد

بوی نون میده موهای سر تو آه چشمت روشن

جلوی تو میزدن خواهرتو آه چشمت روشن

تو نبودی که چه حرفایی زدن وای گوشاتو بگیر

به کنیزی ببرن دخترتو آه چشمت روشن

دیگه چشام نمیبینه که حتی شبه یا روزه

این زنه غساله هم امشب واسم دلش میسوزه

 

 

 

حاج امیر کرمانشاهی / شب پنجم ماه صفر ۱۳۹۸

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر