آمدم خیمه تا وداع کنم سید مهدی میرداماد + متن شعر

بازدید: 977 بازدید
سید مهدی میرداماد
.

متن شعر

آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی

بردم آبی دهم ولی دیدم زیر این افتاب می سوزی

پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست

به امیدی که خیمه برگردی امد و زیر افتاب نشست

من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم

لیک حس می کنم که امده اند جلوی خیمه ها زنان حرم

گر چه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا

شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا

به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست

کوفیان ارحمو لهذ الطفل قطره ای هم برای او کافیست

***

گریه نکن رباب بلاخره یکی به خواهشش جواب میده

گریه نکن رباب ببین داره اشکای تو ما رو عذاب میده

گریه نکن رباب آخر یکی پیدا میشه یه قطره اب میده

.

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل

.