از ایوان کربلا » مجید بنی فاطمه ۱۴۰۲ + متن شعر

خدا به عشقش مباهات میکنه حسین تو گودال مناجات میکنه یا ربی تقبل رجالنا الله یا ربی تقبل نساءنا الله یا ربی…

گردد اگر چه غرق به خون پای تا سرم به ز آن که بنگرم غم غربت به شوهرم مرگ من از فشار…

قاصدک بابای من گمشده و اونو ندیدی کاش میشد میرفتی و تو قتلگاه میگردیدی شاپرک نشین رو شونم شونه هام درد میکنه…

بسم الله الرحمن الرحیم و فدیناه و بذبح عظیم دوباره دلامون شده کربلا دوباره سره سفره زینبیم ای عطشان کربلا وای راس…

گل بریزید گل بریزید چه قد و بالایی داره آقای هر دوتا عالم تو خونه آقایی داره دل فدای چشم و ابروش…

دل کاسه بگیر حسن رویت خورشید خجل ز ماه رویت روزی که گل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر…

بسم الله الرحمن الرحیم سلام ای امیرم حسین تو اجازه بدهی پای تو بخونم بمیرم حسین بر من نگاهی کن من عمر…

همه جا کربلا همه جا نینوا توی عرش خدا حتی بزم روضه به پا بیرق و پرچم و تکیه و علم شوق…

رسیده مسلم خراب و ناامید و قد خمیده مسلم به چشم کوفه چه صحنه ها ز رزم افریده مسلم چنان عمویش چقدر…

خوب میدونم یه روزی میرسی خوب میدونی برام همه کسی خوب میدونم امید اخری خوب میدونی دلمو میبری مسافر دنیا لیلی دل…