از بسکه شکستند تو را برگ و بری نیست * حاج محمود کریمی

از بسکه شکستند تو را برگ و بری نیست

خون تو به جا مانده ولی بال و پری نیست

هر چند برایت پدری کرده ام اما

صد شکر کنار بدن تو پدری نیست

نیمی ز غم اکبر و نیمی ز غم تو

یک گوشه بی داغ به روی جگری نیست

این گونه که بر ریشه تو خورده گمانم

بی فیض عظیم از  بدن تو تبری نیست

گفتم که تو را جمع کنم از دل این دشت

عطر تو میاید ولی از تو اثری نیست

باید خبرت را ز سم اسب بگیرم

جای دگر انگار ز جسمت خبری نیست

گفتم که سرت را سر زانو بگذارم

افسوس که دیر امدم اینجا و سری نیست

.
.

متن شعر مداحی از بسکه شکستند تو را برگ و بری نیست

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر