

متن شعر
اقتربت الساعه قیامت دور و برت
با یه بدن بی جون دارم میام بالا سرت
و ان شق القمر پیش علقمه
افتادی روی پای فاطمه
اهل حرم دارن میگن با دلای بی تاب برگرد
حتی شده بی دست پاشو حتی شده بی اب برگرد
ساقی حرم کجایی و انقطع الرجایی
*******
ای قمر خوش سیما داداش چقدر در هَم شدی
سرو رشید خیمه شبیه قدم خم شدی
مثل قلب من فرق تو دو تاست
هر جای تنت جای نیزه هاست
داری با هُرم این روضه میزنی اتیشم پاشو
پیر شدم از داغ اکبر پیر تر از این میشم پاشو
ساقی حرم کجایی و انقطع الرجایی
*******
خونِ روی چشمات و با گریه هام پاک میکنم
با دست خود دارم دو دستت و خاک میکنم
زخمات وا شده غرق خون شدی
سر دار حرم تیر بارون شدی
تو میری و بی تو عباس کار حرم میشه دشوار
عاقبت من گودال و عاقبت زینب بازار
ساقی حرم کجایی و انقطع الرجایی
.
![]()
سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید


مهجه | دانلود جدیدترین نوحه ها همراه متن مداحی