

متن شعر
خون گریه میکنه چشام روی لبام ناله تو این چهل ساله
پیش نگاه من همش صحنه گوداله تو این چهل ساله
دلم آتیش میگیره همین که آب میبینم
هنوز رو دست و پاهام جای طناب میبینم
وای امون امون از کربلا
وای امون از اون شام بلا
****
به یاد وضع قتلگاه دوباره افتادم نمیره از یادم
سر بابامو بریدن همون جا جون دادم نمیره از یادم
چهل ساله که قلبم میسوزه و میسازه
آخرشم میمیرم از داغ نعل تازه
وای امون امون از کربلا
وای امون از اون شام بلا
****
چهل ساله که صبح و شب خون میباره چشمام امون امون از شام
دست ما رو بسته بودن سنگ میزدن از شام امون امون از شام
چی بگم از تو بازار چی بگم از خرابه
جایی که من رو پیر کرد همین بزم شرابه
وای امون امون از کربلا
وای امون از اون شام بلا
.
![]()
سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید


مهجه | دانلود جدیدترین نوحه ها همراه متن مداحی