ساعت سخت فراق آغاز شد کربلایی حسین طاهری

نویسنده:
بازدید: 1260 بازدید
حسین طاهری

جهت عـضویت کلیک کنید

.

لحظه سخت فراق آغاز شد

ساعت سخت فراق آغاز شد

مخفی و آهسته درها باز شد

شد برون آرام با رنج و ملال

هفت مرد و چار طفل خردسال

چار تن دارند تابوتی به دوش

دیده گریان سینه سوزان لب خموش

در دل تابوت جان حیدر است

هستی و تاب و توان حیدر است

گویی آن شب مخفی از چشم همه

هم علی تشییع شد هم فاطمه

شهر پیغمبر محیط غم شده

زانوی سردار خیبر خم شده

آسمان بر اشک او مبهوت بود

جان شیرینش در آن تابوت بود

ای پی تابوت زهرا می دوید

نه بگو تابوت او را می کشید

کم کم از دستش زمام صبر رفت

با دو زانو تا کنار قبر رفت

زانویش لرزید اما پا فشرد

دست ها را جانب تابوت برد

خواست گیرد آن بدن را روی دست

زانویش لرزید باز از پا نشست

کرد چشمی جانب تابوت باز

گشت با جانان خود گرم نیاز

کای وجودت عرش حق را قائمه

یاری ام کن یاری ام کن فاطمه

یاری ام کن کز زمین بردارمت

با دو دست خود به گل بسپارمت

وای بر من مرده ام یا زنده ام

قبر تو یا قبر خود را کنده ام

آسمان اشک علی را پاک کن

جای محبوبم مرا در خاک کن

صبر کردم تا شکست آیینه ام

ای نفس با جان برآ از سینه ام

یا محمد دختر خود را بگیر

لاله ی نیلوفرِ خود را بگیر

گل مگو پامال گشته لاله ای

برگ برگش را صدای ناله ای

خاک گِل میشد ز اشک جاری اش

تا کند دستی ز رحمت یاری اش

این چراغ چشم خونبار من است

این همان تنهاترین یار من است

ناگهان از آن بهشت بی نشان

گشت بیرون دست های باغبان

کای شکسته بال و پر بلبل بیا

وی به قلبت مانده داغ گل بیا

باغبانم هست و بودم را بده

یا علی یاس کبودم را بده

از چه یاسم این چنین پرپر شده

لاله ی من باغ نیلوفر شده

ای بیابان گِل ز اشک جاری ات

آفرین بر این امانت داری ات

باغبان تا یاس پرپر را گرفت

اشک خجلت چشم حیدر را گرفت

یا محمد از رخت شرمنده ام

فاطمه جان داده و من زنده ام

شاخه ی یاست اگر بشکسته بود

دست های حیدر تو بسته بود

شعر: استاد سازگار

دانلود فایل صوتی از اینجا

 


شام شهادت حضرت زهرا فاطمیه اول ۱۴۰۰
کربلایی حسین طاهری
آرشیو متن اشعار فاطمیه »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net

متن کامل