سر ظهر است و انتهای نبرد * سید مهدی میرداماد

بازدید: 749 بازدید

سر ظهر است و انتهای نبرد

همه جا پر شده صدای نبرد

پدرت خسته از بلای نبرد

اصغرم حاضری برای نبرد

یار شش ماهه ی پدر اصغر

آبروی مرا بخر اصغر

نذر ام البنین چهار قمر

سهم لیلا برادرت اکبر

زینب آورده بود هردو پسر

نجمه هم داده پاره های جگر

نذر من هم تویی تو تاج سرم

همه ی هستی ام برو پسرم

از کف و هلهله نترس برو

این همه ولوله نترس برو

از صف قافله نترس برو

مادر از حرمله نترس برو

تو نشانش بده علی هستی

با همین سن کم یَلی هستی

به دلم غم نشاندی اصغر من

به چه روزم کشاندی اصغر من

زود رفتی نماندی اصغر من

رجز گریه خواندی اصغر من

هق هقت مثل نغمه ی تکبیر

تو و یک جنگ تن به تن با تیر

دلهره دارد این دلم چه شده

میشود غصه قاتلم چه شده

به سرآمد تحملم چه شده

چه خبر شد بگو گلم چه شده

پدر پیر تو چرا برگشت

یک قدم آمد و دو تا برگشت

پدرت دست و پاش میلرزد

بغض کرده صداش میلرزد

اشک بر گونه هاش میلرزد

چیست زیر عباش میلرزد

میکِشد روی تو عبا چه کند

میرود پشت خیمه ها چه کند

گریه های مرا تو نشنیدی

تو که از مادرت نرنجیدی

پاشو اصغر بگو که بخشیدی

تو چرا زیر خاک خوابیدی

ترسم از اینکه زیر و روت کنند

با سرِ نیزه جستجوت کنند

 

.
شب هفتم محرم ۱۴۰۰ سید مهدی میرداماد
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر