شب شد صبح اومد ستاره ها رفتن * حاج محمود کریمی

بازدید: 940 بازدید

شب شد صبح اومد ستاره ها رفتن

خورشید سر زد ماه من نیومد

اینجا دشمنا به خونه برگشتن

روحم پر زد ماه من نیومد

عمه بابام نیومده نیومده نیومده

وقتی سر زخمام وا میشه

تشنگی بی معنا میشه

دیگه برام فرق نداره

اگر که بارون بباره

سراغ من یه شب بیاد

منو ببر تو رو خدا

تو رو خدا تو رو خدا

مگه منو برده زیاد

چرا سراغم نمیاد

لباسهای پاره ی من

آبرومو داده به باد

وقتی دیدمت منو نگاه کردی

گفتی یپشم میخوای که برگردی

از این آدما خیلی دلم خونه

مثل حالم موهام پریشونه

شبا که پاهام خسته میشه

چشای من بسته میشه

آغوشمو باز می کنم

برای تو ناز می کنم

به خونمون خوش اومدی

پیر شدم نیومدی نیومدی نیومدی

تو بیداری خواب می بینم

تو رو تو مهتاب می بینم

روی یه نیزه بلند سرتو بی تاب می بینم

خواب می بینم خواب می بینم خواب می بینم

از تو آسمون ستاره می باره

خورشید خوابه رقیه بیداره

دیگه چشمامو رو هم نمیذارم

تا وقتی که تموم بشه کارم

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر