

عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
از آب دیدگان تن خود شستشو کنند
اول قدم ز جان و سر خویش بگذرند
در خون دل تهیه غسل و وضو کنند
از تیغ دوست بر تنشان زخمی اَر رسد
آن زخم را ز سوزن مژگان رفو کنند
هر تیر آب دار که آید ز شست دوست
آن تیر را به سینه سوزان فرو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبه او آرزو کنند
عباس نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
میراب آب بود و لب تشنه جان سپرد
میخواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بی دست ماند و داد خدا دست خود به او
آنان که منکر اند بگو رو به رو کنند
گر دست او نه دست خدایی است پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند
درگاه او چون قبله ارباب حاجت است
باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند
ذاکر برای آن که مسمی به اسم اوست
امید آن که عاقبتش را نکو کنند
شاعر: سید عباس جوهری (ذاکر)
کربلایی جواد مقدم
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
