

متن شعر
عمه منو رها کن تا گل پرپر بشم
عمه من و رها کن تا مثه اصغر بشم
تو شلوغی گودال یکی داره من و صدا میزنه
من و عمه رها کن عمو داره دست و پا میزنه
عمه جون داری میبینی دست و پا زدنش و
نیزه ها نشونه رفتن زخمای بدنش و
پنجه ها جلوی چشمام میبرن پیرنش و
****
حالا نوبت من شد برم و عموم و یاری کنم
بذا عمه برم تا برا عمو جون کاری کنم
عمه بذا برم وقت پریدن رسید
عمه بذا برم باید از اینجا پرید
عمه جون من و سوزونده لخته خون دهنش
نیزه ها میشه شکسته عمه جون تو بدنش
قاتل جون عمومه زخمای روی تنش
****
توی حمله نیزه پاره پاره شده پیروهنش
دارم عمه میبینم جای تیر و نیزه روی تنش
عمه دیگه نمونده طاقت موندن برام
عمه داره میبینه جون دادنم رو بابام
عمه جون حالا تو میدون زخمای من و ببین
روی خاک شبیه عباس دستای من و ببین
غرق خون شبیه قاسم چشمای من و ببین
.
![]()
سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید


مهجه | دانلود جدیدترین نوحه ها همراه متن مداحی