بارون داره میباره اما حس نداره * مجتبی نظری پور

بازدید: 545 بازدید

بارون داره میباره اما حس نداره

خورشید و میبینم ولی رنگین کمون کو ؟

بهتر که میبینم آره رنگین کمون هست

مشکل یکی دو تا که نیست اِ آسمون کو ؟

سقف اتاقم آسمون اما حالا نیست

دنیای من بی آسمون دیدن نداره

خیلی دلم واسه دلم میسوزه اخه

بی آسمون یعنی شبای بی ستاره

امروز و دیدم ترسم از فرداست شاید

این آخرین باریِ که خورشید و دیدم

ای کاش تو تقویم من فردا نباشه

ای کاش از کابوس فردا می پریدم

فردا شد و دیدم که آره نیست خورشید

دیدم که روزام و به شب تبدیل کرده

خورشید رفت و آسمونم شد مهاجر

این پازل بی رنگم و تکمیل کرده

روح از تنم رفته ولی زندم هنوزم

جسمم به این مردن هنوزم تن نداده

من اولین زنده بدون روحِ دنیام ؟

نه , مثل من روی زمین خیلی زیاده

شاعر: مجتبی نظری پور

 

 

www.mohjat.net