نا باورانه آمد از راه کوه باور حاج محمود کریمی + متن شعر

بازدید: 1421 بازدید
محمود کریمی

نا باورانه آمد از راه کوه باور متن شعر مداحی

نا باورانه آمد از راه کوه باور

دستی به روی پهلو دستی نهاد بر سر

با گریه گفت زهرا محبوبه پیمبر

وا کن نگاه زخمی حرفی بزن به حیدر

طفلان آه ساکت مبهوت حال بابا

می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا

ای دلبر دلیرم تازه جوان پیرم

محبوبه کبودم محجوب سر به زیرم

بر خیز تا نمردم بر خیز من بمیرم

بار دگر بگو یا حیدر علی امیرم

طفلان آه ساکت مبهوت حال بابا

می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا

خسته شدی عزیزم یا از علی بریدی

از بام اشیانت سایه چرا کشیدی

آه از دمی که زخمی دنبال من دویدی

انقدر ضربه خوردی در کوچه تا خمیدی

طفلان آه ساکت مبهوت حال بابا

می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا

با اشک شستو شو داد روی شهیده اش را

ساقی نگاه می کرد یار خمیده اش

گویا شنید زهرا اه بریده اش را

آهسته و به زحمت وا کرد دیده اش را

طفلان آه ساکت مبهوت حال بابا

می ریخت اشک غربت بر روی نعش زهرا

بالا گرفت دست مجروح و نا توان را

در حلق شاه مردان میدید استخوان را

قدری نشان او داد روی پر از نشان را

آرام کرد بانو مولای انس و جان را

ناله مزن که عرش رحمان به لرزه آمد

گریه مکن که قلب قران به لرزه آمد

هق هق مکن که رکن امکان به لرزه آمد

رکن و قلم شکست و میزان به لرزه آمد

برای دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل