تاریخ انتشار:
بازدید: 1513 بازدید


کنج سیاهچال غریبی عزیز داشت متن شعر مداحی
کنج سیاهچال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برای رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط نا سزا شنید
زخم زبان قاتل او نیش تیز داشت
دیشب صدای سرفه او تا سحر رسید
زنجیر بین حلقه خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوان پا چقدر خرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
سر روی طشت بود و حرامی کنار طشت
نامرد بین دست شرابی غلیظ داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نا محرمی که تکه کلام کنیز داشت
شعر: حسن لطفی
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
