آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته * حاج محمود کریمی

بازدید: 816 بازدید

آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته

درد دل با تو سخن ها بر زبانم ریخته

بند می اید زبانم تا به صحنت می رسم

گوییا ظرف عسل روی زبانم ریخته

جنس من جور است کوهی از گناه اورده ام

ابرویم پای اجناس دوکانم ریخته

دوره گردم ابرویم می فروشم میخری

پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته

پهن کردم سفره ای از اشک کنج خانه ات

روی سنگ صحن هایت خورده نانم ریخته

مستطیعم حاجی ام چون امدم بیت الرضا

دور تا دور حرم اشک روانم ریخته

من نمی بینم تو هر دفعه بغل کردی مرا

عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته

هر کسی کرب و بلایی گشته مدیون شماست

این حکایت در میان دوستانم ریخته

اخر ماهی جواب ناله هایم را بده

جان بابای غریبت کربلایم را بده

 

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر