ارث از نبی برده پیمبر بودنش را * حاج محمود کریمی

بازدید: 1089 بازدید

ارث از نبی برده پیمبر بودنش را

مانند زهرا مثل حیدر بودنش را

از یوسف مصری زندانی بپرسید

از ماه رویان علت سر بودنش را

دارد فقط از نام فرزندان این مرد

ایران تمام فخر کشور بودنش را

با ابن موسی ها فقط تثبیت کرده

شیراز با مشهد برادر بودنش را

آقا نبودی تا ببینی به برادر

معصومه ثابت کرده خواهر بودنش را

با این همه زنجیر خواهد برد در گور

مرد ارزوی بین بستر بودنش را

لنگه در که تن او را به تنم کرد

تایید کرده مثل مادر بودنش را

هم درد مادر بودنش توجیه کرده

یک عمر در زندان پس در بودنش را

میشد بفهمی در سکوت سرد زندان

از خش خش شلاق لاغر بودنش را

موسی ابن عمران هم نمی اورد طاقت

یک لحظه از موسی ابن جعفر بودنش را

از باز تاب نور در این شیشه سبز

فهمیده ام عمق مشجر بودنش را

بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست

غیر از خدا غیر از خدا غیر از خدا نیست

زنجیر ها راه گلویت را گرفتند

در این نفس بالا که می اید صدا نیست

چیزی نمانده از تمام پیکر تو

انگار که یک پوستی بر استخوانیست

زخم گلوی تو پذیرفتست اما

زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست

این ایستادن با زمین خوردن مساویست

از چه تقلا می کنی این پا که پا نیست

اصلا رها کن این پلید بد دهن را

از چه توقع می کنی وقتی حیا نیست

نامرد زندان بان در این زندان تاریک

این که کنارش میزنی با پا عبا نیست

این تخته در که شده تابوت حالا

بهتر نباشد بد تر از ان بوریا نیست

اما تو را با نیزه ها بالا نبردند

پس هیچ روزی مثل روز کربلا نیست

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر