اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی * حاج محمود کریمی

بازدید: 7410 بازدید

اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی

با درد پیش پای شوهرت پاشی 

هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست

گفتی اگه گاهی بیوفتی چیزی نیست

تو دست به دیواری گفتی یکم خستم 

گفتم قنوتت چیست گفتی یِکَم خستم 

دیدم قنوتت را گفتی یِکَم دستم 

این بچه ها سایه رو سر میخوان بانو 

تا وقت دامادی مادر میخوان بانو 

از رفتن و از من کمتر بگی ای کاش 

مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش 

چشم پر آب تو نقش بر آبم کرد

تابوت تو اومد خونه خرابم کرد 

دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته 

هم موی زینب هم خونم بهم ریخته 

طفلی حسن هر شب تو خواب عزا داره

هی میگه دیوار و هی میگه گوشواره

زینب با دلشوره هی روت و میبوسه

شونه که میوفته بازوت و میبوسه

********

تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی 

خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی 

یادت میاد اون روزایی که خواستگاری کردم و 

تو عمر من اون روزی بود و که بی قراری کردم و

یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام 

همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام

یاد میاد دست تو رو بابات گذاشت تو دست من 

میگفت علی جان فاطمه است تموم بود و هست من

میگفت که باید کم کنی بار غم از شونه علی

فاطمه جان از ین به بعد جون تو و جون علی 

فاطمه جان ممنونتم با تو دلم غمگین نبود

تموم نه سال زندگیم هیچی مثش شیرین نبود

کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه 

اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه

بمون بهار من بمون بمون کنار من بمون 

سپر نمیخواد شوهرت ای ذوالفقار من بمون 

بمون عزیز من بمون حیدر تو فتنه ها تنها نزار 

ایشالا خوب میشی نرو نرو رو قلبم پا نزار

 

دانلود فایل صوتی از اینجا

 

? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید

? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید

? www.mohjat.net

? @mohjat_net

مطالعه بیشتر