این شب آخری چه زود میگذره * سید مهدی میرداماد

بازدید: 1112 بازدید

این شب آخری چه زود میگذره

شب وداع عاشق و دلبره

عزیز من نوبتی هم که باشه

نوبت اون وصیت مادره

اجازه میدی که روتو ببوسم

این دم آخری موتو ببوسم

بذار به جای علی و فاطمه

با گریه زیر گلوتو ببوسم

امشبمون ایشالله فردا نشه

خیمه ما بدون سقا نشه

رباب داره خدا خدا میکنه

حرمله پاش به خیمه ها وا نشه

برو ولی به فکر خواهرت باش

به فکر گریه های دخترت باش

دیگه سفارش نکنم عزیزم

مراقبه رگای حنجرت باش

اگه بری من میمونم با کوفه

کینه داره از پدر ما کوفه

باشه برو ولی نگفتی آخر

با حرمله چطور برم تا کوفه

نگو که غارت میکنن تنت رو

نگو نگو نگو که گردنت رو

حیفه که غارت بشه مادرم دوخت

با بازوی شکسته پیرهنت رو

بگو که بسته با طناب نمیشم

وارد مجلس شراب نمیشم

حریف شام و کوفه میشم اما

حریف گریه رباب نمیشم

الهی غصه های سخت نبینم

سرت رو بالای درخت نبینم

دعا بکن توو مجلس شرابش

پا رو سرت پایین تخت نبینم

شاعر: رضا قربانی

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر