ای برادر قیام کن از خاک * حاج محمود کریمی

بازدید: 668 بازدید

ای برادر قیام کن از خاک

آمده خواهر از اسارت باز

آمده مثل آن شب تاریک

بی رمق خسته جان زیارت باز

آمدم تا که مرهمی بنهم

روی زخم تن پر از تبت

تشنه کام غریب با چشمم

آب آورده ام برای لبت

زخمی از تیر و نیزه و شمشیر

آمدم با تنی سراسر زخم

یا شقیق فوادی آمده ام

با شقیقه به زیر معجر زخم

دست و پایم کبود و چشمم تار

سینه بی قرار و رویم سرخ

ای گلو پاره بدون کفن

مثل خون لبت گلویم سرخ

ای شهید خدا و شاهد من

از کجا قصه سفر گویم

از عروجت به نیزه دشمن

یا ز سجاد محتضر گویم

رفتی و رفت حرمت زینب

خیمه بود و شرار آتش بود

اینقدر گویمت که بعد از تو

روی سالم میان خیمه نبود

زینبت بود و لشکر نامرد

زینبت بود و کودکان فراق

زینبت بود و نعش عریانت

زینبت بود و بوسه شلاق

عمه بودن دو دست من را بست

تا بمانم کنار طفلانت

ورنه جان می سپردم از غصه

در کنار تن پریشانت

عزم ان داشتم برادر جان

جان سپارم به گوشه گودال

چه بگویم ز غارت خیمه

کندن گوشواره و خلخال

 

.
شب اربعین ماه صفر ۸۹ حاج محمود کریمی
مسجد امام صادق تهران
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر