ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت * حاج محمود کریمی

بازدید: 740 بازدید

ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت

وحی ساعد شده جاری ز لب روح فزایت

تا صف حشر بقیع دل ما صحن و سرایت

شهریاران جهان خاک سر کوی گدایت

تو چراغ دل نورانی مصباح هدایی

ولی الله پیام آور خون شهدایی

تو همان عبد خدایی که عبادت به تو نازد

سید اهل دعایی و سیادت به تو نازد

شرف و غیرت و ایثار و سعادت به تو نازد

یوسف فاطمه از صبح ولادت به تو نازد

تو طواف و حرم و مروه و سعی ای و صفایی

پسر خون خدا خون خدا خون خدایی

تو به گلخانه دین روحی و ریحان حسینی

با خط و خال و رخت نوری و فرقان حسینی

تو همه سوره حمد استی و قرآن حسینی

پای تا سر همه جان استی و جانان حسینی

یوسف یوسف زهرایی و یوسف شده ماتت

از خدا و علی و آل محمد صلواتت

ناقه ات رفرف معراج و تو پیغمبر اکرم

صلواتت ز خداوند و رسولان مکرم

بنده ات خوانم یا این که خداوند مجسم

چه بیارم به ثنایت چه بخوانم چه بگویم

چهارده آینه حسن الهیست جمالت

گل لبخند حسین بن علی باد حلالت

تو خطیبی و همه مُلک خدا مسجد شامت

مَلَک و جن و بشر یکسره خوانند امامت

دشمن و دوست شده شیفته و محو کلامت

از لب خشک حسین ابن علی باد سلامت

تو حسین دگر پنج تن آل عبایی

فاتح شامی و پیغامبر کرب و بلایی

تو علی هستی و مانند علی شیر خدایی

تو به صد سلسله در سلسله ها راهنمایی

دست بسته ز همه خلق جهان عقده گشایی

تو علی یا که حسین دگر کرب و بلایی

بر سر نیزه سر یوسف زهرا به تو نازد

ای که پیش اسرا زینب کبری به تو نازد

گو ببارد به بدن سنگ جفا از لب بامت

دست بسته ببرد خصم ستمکار به شامت

نکند هیچ کس ای قبله اسلام سلامت

به خدا کم نشود ذره ای از قدر و مقامت

تو قیامی تو سجودی تو صلاتی تو صیامی

تو امامی تو امامی تو امامی تو امامی

اشک از دیده روان ناله به دل شعله به جانت

سر پاک شهدا بر سر نی اشک فشانت

پیش رو خولی کافر دو طرف شمر و سنانت

به تنت سلسله بر داغ جگر زخم زبانت

که گمان داشت که آرند سوی شام خرابت

ببرند ای پسر فاطمه در بزم شرابت

ظلم بر عترت پیغمبر و قرآن به چه جرمی

سر خورشید سر نیزه درخشان به چه جرمی

خنده قهقهه بر گریه مهمان به چه جرمی

رقص دور سر سالار شهیدان به چه جرمی

چقدر زخم زبان در ملأ عام شنیدی

عوض عرض سلام از همه دشنام شنیدی

باغبانا ز چه پامال خزان شد چمن تو

جگر سلسله ها سوخته بر زخم تن تو

وسعت مُلک الهی شده بیت الحَزن تو

گریه بر پیکر پاک تو کند پیرهن تو

تو که خود جان جهان استی و بر جامعه یاری

از چه اینقدر به تن زخم غل جامعه داری

ای همه عالم ایجاد بیابان بقیعت

دل آتش زده شیعه گلستان بقیعت

اشک تنهایی مهدی شده باران بقیعت

جگر سوختگان شمع شبستان بقیعت

چه شود نیمه شبی در حرمت اشک ببارم

صورت خویش به دیوار بقیعت بگذارم

تو که در چشم حسین ابن علی ماه تمامی

تو که بر اهل زمین خلق سماوات امامی

تو که هم فرش نشین استی و هم عرش مقامی

به چه تقصیر چراغ شب ویرانه شامی

پر زند مرغ دل خسته میثم به سراغت

گه به ویرانه گهی تربت بی شمع و چراغت

شاعر: استاد سازگار

 

حاج محمود کریمی / شهادت امام سجاد ۱۳۹۸

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net