ای صلوات کبریا نثار جسم و جان تو * حاج محمود کریمی

بازدید: 1534 بازدید

ای صلوات کبریا نثار جسم و جان تو

سجده اهل اسمان به خاک استان تو

سلام دائم خدا به کل خاندان تو

پیر خرد فدایی فاطمه جوان تو

خداست با تو هم سخن رسول همزبان تو

تو کیستی تو مرتضی تو کیستی تو حیدری

تو فوق اقتدار ها تو از کمال برتری

تو نفس ختم الانبیا تو از پیمبران سری

تو تک سوار بدری و تو قهرمان خیبری

تو با نود جراحتت مدافع پیمبری

درید قلب یک سپه به تیغ خون فشان تو

شرف گرفته ابرو ز خاک پای قنبرت

خدای خواند با نبی برادر و برابرت

رسول مدح خوان تو خداست مدح گسترت

بهتر از این چه می شود که فاطمست همسرت

زهی مقام و قدر تو زهی جلال شان تو

تو شهریار عالمی خلق جهان گدای تو

چگونه بود یا علی نان و نمک غذای تو

هنوز زهد می برد سجره به خاک پای تو

هنوز دل برد ز شب زمزمه دعای تو

هنوز جوشد از سحر ذکر خدا خدای تو

هنوز هل عطا کند صحبت قرص نان تو

به پیش پای فاطمه نبی قیام می کند

همیشه مصطفی از او خود احترام می کند

مقام بین که فاطمه تو را سلام می کند

جان عزیز خویش را وقف امام می کند

تمام عمر احترام از تو مدام می کند

سلام تو به جان او سلام او به جان تو

کتاب وحی فقط نقطه با تویی علی

پشت رسول امجد و روی خدا تویی علی

کعبه حجر و زمزم و سعی و صفا تویی علی

از دل ختم الانبیا عقده گشا تویی علی

امام ما امام ما امام ما تویی علی

اطاعت است از ان ما امامت است از ان تو

تو در تمام غزوه ها حماسه افریده ای

تو در پی رضای حق ز امر سر بریده ای

تو هر چه دیده مصطفی به چشم خویش دیده ای

تو صوت جبرئیل را به گوش خود شنیده ای

تو ناز پا برهنگان خریده و کشیده ای

یتیم چهره می نهد به قلب مهربان تو

سپهر دور می زند هماره بر مدار تو

تمام ملک کبریا محیط اختیار تو

خلافت است بر تو کم ز کفش وصله دار تو

اگر چه بنده ای ولی خدایی است کار تو

فرا تر است از مکان حدود اختیار تو

زمانه سیر می کند هماره در زمان تو

منم که است مهر تو مشی و مرام و ایده ام

به گوش جان صدات را ز شعر خود شنیده ام

نثار خاک مقدم مبارکت قصیده ام

که در ثنا و مدح تو معجزه افریده ام

دل از جهان بریده ام ناز غمت کشیده ام

مدح تو را سروده ام همیشه با زبان تو

کسی که در ثنای او امده انما تویی

کسی که بوده از ازل حامی مصطفی تویی

کسی که خوانده خویش را نقطه تحت با تویی

کسی که شد برادر خاتم انبیا تویی

کسی که وصفش امده سوره هل عطا تویی

زخم تو بوده بر بدن فزون ز حلقه زره

ندیده دیده کسی فتد به ابرویت گره

مانده به هر جراحتت نقش هزار خاطره

گشته به ذوالفقار تو کار نبرد یکسره

***

چه شب هایی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم

که یا رب از علی بستان تو داد ما

***

ای شده جوشنت به تن نام بتول طاهره

ای ز خدای فاطمه درود بر روان تو

تو جلوه جمال حق تو افتاب عالمی

تو با تمام انبیا تو بیش تر ز ادمی

تو هم علی مرتضی تو هم رسول اکرمی

تو اولی تو اخری تو ادمی تو خاتمی

تو در بهار و در خزان بهار نخل میثمی

که مدح می کند تو را هماره با بیان تو

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

جدید ترین متن نوحه و متن مداحی از تمام مداحان در وب سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر