برا مادر از طفلش چه سخته بی خبر باشه * حاج محمود کریمی

بازدید: 2121 بازدید

برا مادر از طفلش چه سخته بی خبر باشه

گفتم ای کاش هر جا هست تو آغوش پدر باشه

وای وای زینب جان بچم پیدا شد

وای وای پشت خیمه ها غوغا شد

هنوز انگار بازه چشماش هنوز انگار خشک لبهاش

سر بچم روی نیزه سر باباش روبروشه

الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه

****

همه دیدن رو نیزه سر کوچیکشو آخر

با چشای معصومش شده عین علی اکبر

وای وای خونِ رو لبهاشو دیدم

وای وای سرخی چشماشو دیدم

سرش انگار بی قراره زیر نیزش خون میباره

روی نیزه بین سرها دوباره پیش عموشه

الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه

****

برا داغ شیش ماهه رسیده جونمون بر لب

تو رو بابا آروم کرد خدا صبرت بده زینب

وای وای مادرش داره جون میده

وای وای نیزه ها رو نشون میده

دیگه مادر نیمه جونه بعیده زنده بمونه

به خدا چیزی نمونده همه عالم زیر و رو شه

الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه

***

خودت تنهایی یک لشکر میشی

جدا از آغوش مادر میشی

میون میدون پرپر میشی

دل تو تنگ رفتن به میدونه

دل من تنگ یک قطره بارونه

مادر حال نوزادش رو میدونه

***

شور امیر عباس سیفی

هنوز دیده مادر به گهواره توست

تو خیمه منتظر دیدن دوباره توست

دل مادرش میسوزه گل پرپرش میسوزه

هر طرف میره آبی نیست گلوی اصغرش میسوزه

نه کسی مونده آب بیاره نه بارونی میخواد بباره

میگه به بچه ها ببینید علی دیگه توون نداره

دست به دعا شید همه با هم تا نمیره شیر خواره

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر