برگشته اند باز جوان ها و پیر ها * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 4121 بازدید

برگشته اند باز جوان ها و پیر ها

شرمنده ها و خجل شده ها سر به زیر ها

برگشته اند باز گنه کار های شهر

دور تو ریختند گرفتار های شهر

از کار های خویش همه سر شکسته ایم

در روی ما نبند ببین ور شکسته ایم

در باز کن که عبد سفر کرده آمده

یک مشت رو سیاه ضرر کرده آمده

شرمنده ایم کار درستی نداشتیم

در کوله بار بار درستی نداشتیم

در زیر کوله بار گناهان خمیده ایم

روزی هزار بار خجالت کشیده ایم

دستی از این خمیده بگیری چه می شود

این بار هم ندیده بگیری چه می شود

عصیان من برای دلم غم درست کرد

در بین این بهشت جهنم درست کرد

آلوده دامنم ولی اشکم به دامن است

تنها رفیق بی کسی ام گریه من است

با این دلی که سوخته حالا چه می کنی

با آبروی ریخته ما چه می کنی

تاریکی دل همه را غرق نور کن

این آبروی ریخته را جمع و جور کن

باید شبیه ماه سحر ها وضو گرفت

با گریه بر حسین شهید آبرو گرفت

در کوچه های شهر توکل بیاوریم

در خانه ها دعای توسل بیاوریم

در بین خانواده محبت به پا کنیم

در خانه ها نماز جماعت به پا کنیم

روضه بیاوریم دعا را بیاوریم

در خانه ها امام رضا را بیاوریم

وقتش شده است فاصله را منزوی کنیم

همت کنیم جامعه را مهدوی کنیم

باید از این به بعد خدا را صدا کنیم

امید وار تر شهدا را صدا کنیم

باور کنیم نوبت پرواز می شود

در های بسته با شهدا باز می شود

ای مردم انتقام علمدار مانده است

بر شانه ها وصیت سردار مانده است

او در وصیتش همگان را خطاب کرد

بیش از گذشته روی من و تو حساب کرد

سردار گفت مرز قیام و قعود کیست

دقت کنید خیمه ما را عمود کیست

سردار گفت مرکز اسلام خاک ماست

بی قیل و قال حرف ولایت ملاک ماست

سردار گفت قول ولی قول حیدر است

حفظ نظام حفظ حرم های دیگر است

سردار گفت اصل دفاع از حرم کجاست

از برج دیدبانی خود دید علم کجاست

او گفت این چنین به شهیدان شبیه باش

هر طور شد مطیع ولی فقیه باش

ای دل بیا ز چشمه رحمت وضو بگیر

با گریه بر حسین شهید آبرو بگیر

امشب خدا کند ملکی بین همهمه

پرونده مرا برساند به فاطمه

تا آن گدا نواز گدا پروری کند

تنها نه من برای همه مادری کند

شاید به التماس دلم اعتنا کند

امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند

شب های قدر فاطمه از حال می رود

با پهلوی شکسته به گودال می رود

شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند

با دیدن گلوی حسین داد می زند

ای کشته فتاده به هامون حسین من

وی صید دست و پا زده در خون حسین من

 

 

 

حاج سید مجید بنی فاطمه/ روز بیست و سوم ماه رمضان ۱۳۹۹

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر