به مدینه خبر سوختنش را نبرید * حاج محمود کریمی

بازدید: 1633 بازدید

به مدینه خبر سوختنش را نبرید

آه در سایه بیایید تنش را نبرید

پیشِ او نامِ حسین و حسنش را نبرید

از روی سینه او پیرهنش رانبرید

بگذارید که راحت بدهد جان زینب

 هرچه کردند نسوزد دم آخر که نشد

یا کمی کم بشود گریه خواهر که نشد

یا به عباس نگوید غم معجر که نشد

یا نخواند نفسی روضه حنجر که نشد

چه پریشان شده امروز پریشان زینب

بی نفس مانده و بالای سرش نیست کسی

رو به قبله شده و دور و برش نیست کسی

تا بگیرند زیر بال و پرش نیست کسی

یا بگیرند خبر از جگرش نیست کسی

زیر لب داشت حسینیم سن قوربان زینب

یادش افتاد خودش دید پرش را بردند

دیر آمد سر گودال سرش را بردند

با سر نیزه سرخی پسرش را بردند

زودتر از زن و بچه خبرش را بردند

میدود در وسط خیمه سوزان زینب

یک طرف داشت سنان باز سنان را میزد

یک طرف حرمله هم پیر و جوان را میزد

همه قافله را دخترکان را میزد

جای شلاق به تن چوب کمان را میزد

تک و تنها شده با جمع یتیمان زینب

چه کند مادری از طفل نشان میخواد

کودک بی رمقی تکه نان میخواهد

دختری آمده از عمه توان میخواهد

راه رفتن به روی آبله جان میخواهد

میرود تا برسد گوشه ویران زینب

شاعر: حسن لطفی

.

? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید

? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید

? www.mohjat.net

? @mohjat_net

مطالعه بیشتر