بیا بابا حسین رسیده جان به لب من * حاج محمود کریمی

بازدید: 1115 بازدید

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا باباحسین

مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست

به ناله انس گرفتم ترانه لازم نیست

ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم

به طفل خانه به دوش اشیانه لازم نیست

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا باباحسین

نشانه ابله وسنگ و کعب نی کافیست

دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست

به سنگ قر من بی گناه بنویسید

اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست

فدات بابا حسین نشسته خون به روی گونه هات باباحسین

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا بابا حسین

عدو بهانه گرفت زد و بدو گفتم

بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست

مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است

به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست

پر از خار و خص است به روی دامنم شبیه فاطمه گشته کبود جان و تنم

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا با با حسین

محبتت خجلم کرده عمه دست بدار

برای زلف به خون شسته شانه لازم نیست

به کودکی که چراغ شبش سر باباست

دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست

بیا ای عمه جان رسید بابا حسین خرابه امشب شده کربلا باباحسین

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا باباحسین

سه ساله دخترت افتاده از نفس بابا

دگر مرا ببر از کنج این قفس بابا

به جز تو کامده ای امشبی به دیدارم

نزد سری به یتیم تو هیچ کس بابا

بیا بابا حسین رسیده جان به لب من بیا باباحسین

از ان دمی که سرت را به نیزه ها دیدم

به لب مرا بود این یک کلام و بس بابا

به پیشواز تو گر نامدم مکن عیبم

که زخم دیده دو پایم ز خار و خص بابا

از انچه دید یتیمت ز کربلا تا شام

تمام راه چو من ناله زد جرس بابا

مرا ببر که فتادم ز پا در این ویران

دگر نمانده مرا راه پیش و پس بابا

 

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر