بی تابی امشب میسوزی از تب * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 1787 بازدید

بی تابی امشب میسوزی از تب

تنها دعای تو شده خلصنی یا رب

جز غم ندیدی دیگه بریدی

اقای من چه ناسزاهایی شنیدی

ایینه غربت شدی بی یار و هم صحبت شدی

شبونه از این روزگار دیگه اقا راحت شدی

ای با غصه اشنا ای داغ بی انتها

روحت شد از تن رها من فدای غربت شما اقا

غریب اقا

باب الحوائج موسی ابن جعفر

****

زرد و کبودی دل خسته بودی

از اینکه زندان بان تو بوده یهودی

دل خون خون قدت کمونه

افطارت اقا بوده هر شب تازیونه

ندیدی یک راحتی به موندنت بی رغبتی

به هیچ امامی مثل تو نشد اقا بی حرمتی

افطار تو این روزا زنجیر بود و ناسزا

دل تنگی واسه رضا من فدای غربت شما اقا

غریب اقا

باب الحوائج موسی ابن جعفر

****

شد غصه تازه این روضه بازه

شکر خدا اقا شدی تشییع جنازه

هم که بدن هست هم پیروهن هست

شکر خدا واسه تن زخمیت کفن هست

من بمیرم برا حسین غریب کربلا حسین

به سر نیزه ها اقا به زیر دست و پا حسین

چی مونده از پیکرش پیش چشم خواهرش

روضه خونه مادرش تو غریب مادری حسین من

اقام اقام

****

ای یار زینب سالار زینب

بازم فلک داره سر ازار زینب

تنگ غروبه بالای گودال خواهری سینه میکوبه

ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نسیت

این خار و خاشاک زمین منزل و ماوی تو نیست

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر