تو ای پاینده پیغام آور خون * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 448 بازدید

تو ای پاینده پیغام آور خون

که بعثت یافتی از سنگر خون

کتاب سینه ‌ات سرمایه عشق

به هر آهت هزاران آیه عشق

فرشته حور انسان چیستی تو

علی زهرا محمد کیستی تو

نبوت را چراغ مکتبی تو

حسینی یا حسن یا زینبی تو

کلام عشق را حسن ختامی

وفا را هم پیمبر هم امامی

قیامت کرده ‌ای در استقامت

پناه آورده بر صبرت امامت

چو در دامان مقتل پا نهادی

امام صابران را صبر دادی

اگر گامی به ره وامانده بودی

وگر یک لحظه از پا مانده بودی

شرف مردی شهامت کشته میشد

امامت نه امامت کشته میشد

الا انوار توحید از چراغت

به دل یک روزه هفتاد و دو داغت

گریبان چاک شادی از غم توست

زمان آیینه دار ماتم توست

به جز تو ای ز جام گریه سر مست

که قربانی گرفته بر سر دست

تو در دریای خون خورشید جستی

تو گل را با گلاب اشک شستی

تو آیات صبوری آفریدی

ز قرآن پاره‌ ها گل بوسه چیدی

تو پیغام شهیدان را رساندی

تو در مقتل نشستی روضه خواندی

تو مرغ وحی و مقتل آشیانه

حسینا وا حسینایت ترانه

سرشکت پاکبازی را وضو داد

خدا داند که خون را آبرو داد

همه شب مرغ شب میزد پر و بال

که با اشک تو پنهانی کند حال

تو که قلبت ز خون بحری دگر بود

ز قرآن پاره‌ هایت پاره تر بود

صلوه ‌اللیل را بنشسته خواندی

خدا را از درون خسته خواندی

علی که جز تو او را زین ادب نیست

اگر دست تو را بوسد عجب نیست

حسین آن کز قیامش شد قیامت

به پیش تیر دشمن بست قامت

چو شد آماده بهر جان فشانی

تو را فرمود ای زهرای ثانی

که ای از خود تهی از عشق سرشار

مرا هم در نماز شب به یادآر

تو را پیغمبر اکرم ستوده

خدا در سوره مریم ستوده

گواه صبر تو رب العباد است

کتاب صبر تو در رمز صاد است

چو حق با خلق از جام بلا گفت

حسین استاد بر پا و بلا گفت

تو او بودی و او تو کاندران بزم

به یک همت به یک غیرت به یک عزم

به شوق جام در دم پر کشیدید

گرفته هر دو با هم سر کشیدید

چو از آن جام با هم نوش کردید

بلا را دست در آغوش کردید

شکفتید و شکفتید و شکفتید

بلی در هر بلا گفتید گفتید

نصیب تو اسارت شد از آن جام

نصیب او شهادت شد سر انجام

شهادت در خط او چهره بگذاشت

اسارت بوسه از خاک تو برداشت

به خون شستید رخ یک رنگ و یک دل

حسین از اشک و تو از چوب محمل

بیابان در بیابان در بیابان

تو گرم خطبه او مشغول قرآن

یکی بودید در نقش دو مظلوم

یکی گفتید اما از دو حلقوم

تو خونین باغ هفتاد و دو داغی

تو شبهای اسارت را چراغی

تو پیغام آور خون خدایی

تو فریاد خموشان را صدایی

تو در بند اسارت شرزه شیری

که گفته تو اسیری تو امیری

تو شهر کوفه را تسخیر کردی

تو شاه شام را تحقیر کردی

تو که لرزان ز گامت پایداریست

چرا خون سرت بر چهره

تو و از پا فتادن باورم نیست

قرار از دست دادن باورم نیست

تو و دامان صبر از هم گسستن

تو و از چوب محمل سر شکستن

در اینجا راز پنهانی نهفته است

که گوش جان به پنهانی شنفته است

تو پیمان بسته بودی با برادر

که همگامی کنی تا گام آخر

به پاس عهد یک رنگی که بستی

جبین از چوبه محمل شکستی

ز خون سر حدیث دل نوشتی

به خط سرخ بر محمل نوشتی

که عاشق کار با فتوا ندارد

سر سالم در اینجا جا ندارد

اگر قرآن سر نی گشت قاری

وگر خون بود از هر آیه جاری

به خونش لا جرم تفسیر باید

که اینجا از سخن کاری نیاید

از آن قاری است تا زنده است قرآن

از این تفسیر پاینده است قرآن

سری بشکست و خونی از جبین ریخت

و ز آن خون چند قطره بر زمین ریخت

نه محمل روی گردون لاله گون شد

نه خاک کوفه عالم غرق خون شد

بدن خسته دل از غم پاره پاره

نهادی پا چو در دار العماره

سخن ناگفته و لب نا گشوده

تاب و توان از دشمن ربوده

نگاهت خصم را تحقیر میکرد

به قلبش کار صد شمشیر میکرد

به وقت راه رفتن پای تا سر

تو زهرا بودی و زهرا پیمبر

در آن جا با شکوه کبریایی

محمد داشت در تو خود نمایی

امیر شهر کوفه شد اسیرت

زبون و کوچک و خوار و حقیرت

به اشک چشم گریان تو سوگند

به گیسوی پریشان تو سوگند

به طوطی های خاموش از ترانه

به تنهای کبود از تازیانه

به آن دری که در خون باز جستی

به آن گل کز گلاب اشک شستی

به سقایی که آبش دادی از اشک

به آن چشم و به آن دست و به آن مشک

به سرهای جدا در مقدم یار

به پاهای پر از گلبوسه خار

به ماهی که فراز نی عیان بود

به خورشیدی که دورت سایه ‌بان بود

به قرآنی که از تو جان و دل برد

به لبهایی که چوب خیزران خورد

سرشکی تا که زنگ دل بشویم

زبانی غیر یا زینب نگویم

مرا بهتر ز دنیا و ز عقباست

که در محشر بگویی میثم از ماست

شاعر: استاد سازگار

 

 

حاج سید مجید بنی فاطمه / شب سوم ماه صفر ۱۳۹۶

متن مداحی تو ای پاینده پیغام آور خون

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر