تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 851 بازدید

تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی

شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی

من از تاریکی شب های این ویرانه میترسم

تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی

فراقت گرچه نابینام کرده باز می ارزد

که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی

پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه ای باشم

به تو حق می دهم پاره گریبان خودم باشی

اگرچه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضیست

که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی

از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد

یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی

سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد

بیا خُب میهمان کنج ویران خودم باشی

سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند

تو باید بعد از این قاری قران خودم باشی

اگرچه این لبی که ریخته بهم بوسیدنش سخت است

تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی

 

.
شب سوم محرم ۱۴۰۰ سید مجید بنی فاطمه
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر