تو گفتی و من اومدم * حاج محمود کریمی

بازدید: 1118 بازدید

تو گفتی و من اومدم بهت دوباره رو زدم

حالم بده نکن ردم تو رو به جون مرتضی

تو مهربون مهربون من و یه جایی برسون

حالم و از چشام بخون من و نرون خدا خدا

شبای قدر شب دل تموم دیگه فاصله

شب نیاز شب گله من و ببخش تو این شبا

به جون اونکه امشب و سوزونده با تبش تب و

میبینه حال زینب و شبیه حال مادرا

شبیه حال مادری تو این دمای اخری

نشسته پای بستری امون نمیده گریه ها

سر علی شکسته و چشاش و گریه بسته و

همه نشسته خسته و سراب روی شونه ها

یتیما پشت خونشون میاد صدای گریشون

میگن تو رو خدا بمون بعد تو وای به حال ما

با گریه تا طاها اومده دیدن مولا اومده

حضرت زهرا اومده حجره شده کرب و بلا

پیشونی بندش خونی چش همه بارونی

حجره شده حسینیه بالا گرفته روضه ها

علی میگه با زمزمه بیرون برن همه همه

بجز گلای فاطمه شما کجا نرو بابا

ای پسر ام بنین پیش برادرت بشین

جون تو و جون همین برادرا و خواهرا

ای گل نازنین من وقتی چشات و تیر زدن

دست که نداری به بدن تیر و در ار با زانو ها

سرت رو پای مادرت حسین میاد بالا سرت

وای به حال خواهرت بدون تو شام بلا

وای به حال مادرا وای به حال دخترا

وای به حال معجرا بعد تو وای به قتلگاه

سر حسین به نیزه ها اتیش میاد تو خیمه ها

چنگ میزنن به معجرا غارت میره گوشواره ها

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر