جنگ که شد تن به تن حساب ندارد * حسین سیب سرخی

بازدید: 509 بازدید

جنگ که شد تن به تن حساب ندارد

پارگیِ پیروهن حساب ندارد

وای که زخمش به تن حساب ندارد

غربت این بی کفن حساب ندارد

شرم نکردند از نجابت آقا

لشکری آمد برای غارت آقا

گندم ری مُرد از خجالت آقا

غربت این بی کفن حساب ندارد

عصرکه سر دست شمر بد دهن افتاد

کار جگر تا ابد به سوختن افتاد

رد چهل نعل اسب بر بدن افتاد

غربت این بی کفن حساب ندارد

خیمه در آتشی غریب زمین ریخت

چند نخ از معجری نجیب زمین ریخت

از ته خورجین شراب سیب زمین ریخت

غربت این بی کفن حساب ندارد

صاعقه ای بد به باغ یاسمنش خورد

چشم حریص عرب به پیروهنش خورد

کهنه حصیر دِهی به درد تنش خورد

غربت این بی کفن حساب ندارد

خیر نبینید ‌ای اهالی کوفه

پس چه شد آن قول خشکسالی کوفه

زد به لبش چوب دست والی کوفه

غربت این بی کفن حساب ندارد

شاعر: وحید قاسمی

 

.
شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۰۰ حاج حسین سیب سرخی

مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر