جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد * حاج محمود کریمی

بازدید: 627 بازدید

جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد

شمع خاموش شد از باد و گلی پرپر شد

باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود

باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد

مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند

پیر مردی ز نفس مانده کمانی تر شد

خانه سوخته را بار دگر سوزاندند

باز تکرار غم اتش و دود و در شد

شکر این بار کسی پشت در خانه نبود

همه بر مرکب و من در پیشان روی زمین

بین این راه فقط ناله من مادر شد

دست من بسته و از داغ غمت افتادم

یاد دستم که به دنبال علی پرپر شد

یاد دستان یتیمی که به امید پدر

بین زنجیر ترک خورد و کمی لاغر شد

گوشواره گل سر رفت ز یادش اما

به عوض روضه او غارت انگشتر شد

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر