دردها میچکد از حال و هوای سفرش * حاج محمود کریمی

بازدید: 490 بازدید

دردها میچکد از حال و هوای سفرش

گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش

تک و تنها و دو تا چشم کبود و چند تا

کودک بی پدر افتاده فقط دور و برش

ظاهرا خم شده از شدت ماتم اما

هیچ کس باز نفهمیده چه امد به سرش

روز و ها از گذر کوچه و اتش رد شد

اثر سوختگی مانده بر بال و پرش

همه بغض چهل روزه او خالی شد

همه کرب و بلا گریه شد از چشم ترش

دختر مرتضی یا زینب

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.