در رگ حادثه خون موج زد آیینه شکست * حاج محمود کریمی

بازدید: 947 بازدید

در رگ حادثه خون موج زد آیینه شکست

شعله ور شد در و دیوار حرم سینه شکست

خون مالک به زمین ریخت خبر سنگین است

بعد مالک به تن حوصله سر سنگین است

اشک آغاز جنون است تماشا سخت است

دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است

خون ما وجه سلوک است که سالک باقیست

کشته شد مالک اگر غیرت مالک باقیست

شعله ور بود و به ققنوس توسل میکرد

تشنه لب بود و لب آب تحمل میکرد

وسط معرکه غوغاست جنون میرقصد

مالک انگار که در برکه خون میرقصد

شعله ور بود در خانه لگد بر در خورد

داغ مسمار شد و بر جگر حیدر خورد

شعله ور بود خبر دل به صدا آمده است

خبر از مصحف ام الشهدا آمده است

سنگ باران شده قاسم شده دل خونین تر

این چه زخمیست که باشد ز عسل شیرین تر

وسط معرکه غوغاست شکسته بالش

آمده مادر سادات به استقبالش

جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا

چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا

چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند

قبله باقیست فقط قبله نما را کشتند

قبله باقیست خدا هست بگو با صهیون

صد چو این قبله نما هست بگو با صهیون

عاقبت مست جنون خون به پر و بال کشید

روضه قاسم ما نیز به گودال کشید

بت بگو بی سر و پا باش سرا پا تبریم

چند سالیست که ما منتظر این خبریم

کد خدا را برسانید زمان مست علیست

مالک افتاد زمین تیغ ولی دست علیست

کد خدا را برسانید که خون ارزان نیست

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

کد خدا را برسانید که حق تابنده است

مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده است

زخم شمشیر اگر خورد به شیران باشد

حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد

چله ای هست که سردار نه بی سر شده اند

همه مردم ما مالک اشتر شده اند

دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است

باکی از کشته شدن نیست سعادت این است

مالک افتاد زمین قیمت حسرت چند است

خوش به حالش که علی از دل او خرسند است

نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند

روضه خوانان خبر از سم ستوران دادند

یا علی اهل حرم دست به دامان تو اند

مالک و قاسم هر عهد شهیدان تو اند

خبر تازه سر قافله آوار شده

فاطمه پشت در خانه گرفتار شده

اشک آغاز جنون است تماشا سخت است

دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است

سر صبحی دم از آن زلف پریشان زده ایم

اول روضه گریزی به شهیدان زده ایم

مرگ در بی کس و واهمه بر عشق درود

تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود

تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم

نگران بود حرامی نرود سوی حرم

وای اگر آبروی قوم غدیری میرفت

وای اگر دختر ارباب اسیری میرفت

خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون

کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون

سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود

تیغ خیبر شکنی ارث سلیمانی بود

سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست

ابر ها مرز ندارند سفر خانه ماست

غرش ماست که از شط مصاف آمده است

صاعقه دور سر ما به طواف آمده است

کد خدا را برسان جلوه به زخم آکندست

خون ما بت شکنان گور بتان را کندست

زخم و خون آرزوی ماست بگو با صهیون

زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون

صبح ثاقب زده و ضربت آخر ماندست

راه باز است اگر سید علی فرماندست

اشک من حسرت محض است پر از فریادم

کشته شد یار منو یاد بتول افتادم

گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد

مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد

خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند

فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند

کد خدایان نجس سِرِّ مگو را کشتند

یم نفر یار علی بود که او را کشتند

شعله بر بال و پر روح الامین افتاده

سوره کوثر قرآن به زمین افتاده

آن طرف نعره یک بی سر و پا میشونم

این طرف از پس در فضه بیا میشنوم

شعله ور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت

روضه خوان گفت و که موی سر زهرا هم سوخت

در رگ حادثه خون موج زد آیینه شکست

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر